چکاپ و واکسن دو ماهگی
پسر کوچولوی مامان دو ماهگیت مبارک عزیز دلم چهارشنبه صبح یعنی یک روز قبل از دو ماهگیت خاله سودا و جوجو رها اومدن خونمون و کلی بهمون خوش گذشت و حسابی محو و سرگرم کارای بامزه رها کوچولو و شما پسری بودیم و فرداش هم همگی باهم رفتیم خونه مامان جون اینا تا بریم مرکز بهداشت و واکسنت رو بزنیم من و بابا قادر و مامان جون رفتیم اول خانمی که قرار بود واکسنتو بزنه یکسری توضیحات درباره واکسنا و عوارض بعدش بهمون داد و بعد گفت رو تخت بخوابونیمت و پاهاتو محکم بگیریم من که اصلا دل نداشتم و یه گوشه ایستادم بابا جون و مامانی نگهت داشتن و چند ثانیه بعد یه جیغ زدی و یه کم بعدش که واکسن سه گانت رو زد زدی زیر گریه اونم چه گریه ای جیگرم برات کباب شده بود و منم با...
نویسنده :
مامان سپیده
15:24